محل تبلیغات شما



کتاب پژوهشی و تحلیلی بهرام بیضایی؛ زبان، هویت و قدرت» نوشته دکتر رضا ترنیان، توسط نشر روزنه در دی‌ماه سال جاری در 236 صفحه به چاپ رسید و روانه بازار کتاب شد. این اثر دارای سه فصل است که به بررسیِ واژگانی، نحوی و تحلیل انتقادی هویت و قدرت و دانش در هشت اثر بهرام بیضایی پرداخته است. این کتاب با طرح جلدی زیبا و مناسب توسط بهمن طالبی نژاد با  قیمت 45 هزارتومان در کتابفروشی‌های معتبر کشور عرضه و قابل تهیه است.  

 بهرام بیضایی از جمله نویسندگان تاثیرگذار در ادبیات نمایشی و سینمای ایران است. او در نوشته‌هایش از ابتدا بر روی سه محور اسطوره، حماسه و تاریخ تمرکز کرده، و با تلفیق این عناصر آثار متنوعی در ادب معاصر فارسی پدید آورده است. بیضایی همواره به‌ کمک جابه‌‌جایی اساطیر و تداوم آن در متون ادبی و تاریخی کلاسیک فارسی، راوی و آفرینش‌گر نوینی در ادبیات امروز ایران است. او با ایجاد تردید، شک و پرسشگری در آثارش، درنگی در اندیشه‌های ما ایجاد می‌نماید که جای تعمق و بررسی چندین باره دارد. وی ضمن حفظ درون‌مایة آثار کهن ادبی، زبان را در خدمت نگاه اجتماعی امروز درمی‌آورد. این کتاب با تحلیل هشت اثر بهرام بیضایی - به شیوة انتقادی- بر آن است تا بازتابِ واژگان و نحو زبان را در سه الگوی هویت، قدرت و دانش بررسی نموده و با تبیین و تفسیر آن زوایا و لایه‌های تو‌درتوی آثار این نویسنده را به خوانندگان نشان دهد.

بهرام بیضایی در نمایش‌نامه‌نویسی ایران نامی شناخته‌شده است، او از دهة سی خورشیدی به نویسندگی پرداخته است. آثارش نشان دهندة زوایای پنهان فرهنگ این سرزمین است. آثار او از جریان خروشان اسطوره و حماسه و تاریخ می‌گذرد، و ضمن بیان روایات و داستان‌های ایرانی، با حفظ درون‌مایه اصلی داستان، آن‌ها را در شکل درام یا نمایش‌نامه برای خوانندة امروز دوباره‌خوانی می‌کند؛ وی با به کارگیری واژگان و نحو کهن زبان فارسی، بُعدی باستانگرایانه به زبان امروز بخشیده است. او به این شیوه مولفه‌های فردی، اجتماعی، جنسیت، جغرافیایی، سن و. را در تجلی زبان و تبلور آن در امر اجتماعی تحول بخشیده است.

آن طورکه از دیباچة کتاب برمی‌آید لذت دیدن و خوانش آثار بیضایی از دوران نوجوانانی با نویسندة اثر همراه بوده است. رضا ترنیان می‌گوید: از روزی که در دهة شصت خورشیدی با فیلم سینماییشاید وقتی دیگر» بر پردة نقره‌ای شیفتة آثار او شدم. از آن زمان تاکنون در لحظه‌لحظة پژوهش‌ها و سرودن‌ها، همواره در این اندیشه سیر می‌کنم که بتوانم در نشان دادن زاویه‌ای از تلاش‌های این هنرمند و نویسندة زبان‌ساز سهمی داشته باشم».

 

 


فصلنامه پژوهش‌های نقد ادبی و سبک شناسی- دانشگاه آزاد شهرکرد

شماره2 (پی‌درپی 36) تابستان 1398، صص 176-155

تأثیر ترجمه شعر غرب در شعر معاصر فارسی

با تکیه و تاکید بر شعرا. بامداد»

دکتر رضا ترنیان (نویسندة مسوول)

چکیده:

شعر به عنوان متعالی‌ترین هنر بشر همواره در مسیر آزمون تأثیرپذیری و تأثیرگذاری قرار دارد. از این رو ترجمة شعر چه در ایران و چه در نزد سایر ملل جهان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. ترجمة آثار هومر، فردوسی، متنبی، حافظ، گوته، دانته، لورکا، مایاکوفسکی، رمبو و دیگران به فارسی و سایر زبان‌ها دلیل این مدّعا است. از مهم‌ترین خصوصیات اشعار شاملو، تلفیق شعر کلاسیک با شعر مدرن و تأثیرپذیری از ادبیات غرب است. وی به‌طور اجتناب‌ناپذیری با اندیشه و ادبیات غرب نیز آشنا بود؛ این پژوهش بر آن است تا به تأثیرپذیری شاملو از آراء و نظریات شاعران غرب ثابت کند وی در سرودن اشعار خود، افزون بر ادبیات کهن ایران، از ادبیات غرب نیز، خودآگاه و ناخودآگاه، تاثیر پذیرفته است. این تأثیرپذیری از طریق ترجمة آثار غربی و آشنایی مستقیم وی با ادبیات غرب بوده است.

کلیدواژه‌ها: ترجمه، شعر معاصر، اشعار شاملو، اشعار غرب، شاعران فرانسه


 

 نوشته شده توسط  دکتر رضا ترنیان/ دکتر حسین خسروی/ دکتراحمدابومحبوب

 چاپ شده در فصلنامة پژوهش‌های نقد ادبی و سبک شناسی دانشگاه آزاد شهرکرد/ شماره1 (پی‌درپی 35) بهار 1398، صص 56-35/

 

چکیده:

بهرام بیضایی از جمله نویسندگان تاثیرگذار در ادبیات نمایشی ایران است. همة کوشش این نویسنده از ابتدا بر روی سه محور اسطوره، حماسه و تاریخ بوده است، که با تلفیق این عناصر با درام، خالق آثار متنوعی در ادب معاصر فارسی است. بررسی متونی که ریشه در اساطیر ایران دارد از مناظر متفاوت حائز اهمیت است، به‌ویژه متونی که در روزگار امروز نگاشته شده است اما ریشه‌های خود را با گذشتة ادبی زبان فارسی حفظ کرده است. روایت "آرش" نوشتة "بهرام بیضایی" از این نوع است. نویسنده با به کارگیری از یک روایت کهنِ، واژگان و نحوِ زبان را در خدمت نگاه اجتماعی امروز درآورده است. این مقاله  بر آن است با بررسی جنبه‌های القایی واژگان و وجه افعال، بازتابِ هویت و قدرت را دراین اثر نشان دهد، و با توجه به جابه‌جایی اسطوره، قهرمان داستان را هویت تازه‌ای ببخشد.

کلید واژه: بهرام بیضایی، آرش، واژگان القایی، قدرت، هویت.


بررسی قدرت،هویت و دانش در سه بَرخوانی بهرام بیضایی

دکتر رضا ترنیان

دکتر حسین خسروی

دکتر احمد ابومحبوب

 گواهی پذیرش: دی ماه 1396

چاپ شده در فصلنامة علمی- پژوهشی نقد و نظر دانشگاه گیلان

سال دوم، دور دوم، پاییز و زمستان 96/ شماره پیاپی4/

 

نگاه نویسنده در سه‌برخوانی(آرش، اژدهاک، کارنامه بندار بیدخش) برای نشان دادن امر هویت و قدرت و دانش، متفاوت از نگاه سایر پژوهش‌گران و نویسندگان و نیز متون به جا مانده از گذشتگان است. بیضایی ضمن حفظ درون‌مایه آثار حماسی و اساطیری، نگاه انتقادی خود را بر مولفه‌های مورد بررسی نشان می‌دهد . او در آرش به روشنی مشخص می‌نماید که قهرمان و پهلوان نیازی نیست که به شکل خونی و ارثی و ژنی برای یک جامعه به ارمغان بیاید بلکه یک قهرمان از دل جامعه نیز می‌تواند وظیفة انسانی خود را انجام دهد و دشمن  و دیو خشکسالی را از کشور دور کند، و همواره در ذهن کهن‌الگویی جامعه خود باقی بماند. در پرداختن به اسطورة اژدهاک نویسنده باز برخلاف آنچه باور عموم است رفتار می‌کند و در متن اژدهاک را رهایی بخش مردم شهری می‌بیند که بر بلندترین کوه همان شهر به بند کشیده شده است. بیضایی با مغلوب کردن و جابجایی باورهای اساطیری، اژدهاک را همچون فردی رهایی بخش نشان می‌دهد که با شاه بیگانه به ستیزه برخاسته است. بیضایی در برخوانی سوم ، این تفکر  را مورد واکاوی قرار می‌دهد، که دانش با همه اهمیت خود همواره در زیر سایه قدرت قرار می‎گیرد، و قدرتمندان و حاکمان، دانشمندان را به انحای مختلف از صحنة روزگار محو می‌کنند. بندار بیدخش نماد این چنین دانشمندی است که حاکم(جم) از ترس در اختیار قرار گرفتن دانش، نزد دیوان، اور را به بند کشیده، و در نهایت از پای درمی‌آورد. بیضایی در سه‌برخوانی با مطرح کردن سه الگوی قدرت و هویت و دانش، حوزة بحث گفتمانی را در نمایش نشان می‌دهد و این امر در سایه به کارگیری دقیق واژگان و جنبه‌های القایی آن‌ها در اسطوره و حماسه، شکل امروزی به خود می‌گیرد.

کلید واژه: سه بَرخوانی، بهرام بیضایی،قدرت، هویت، دانش

 


بخشی از مقالة معرفی تشکّل‌های تاریخی پس از اسلام در ایران

دکتر رضا ترنیان

مشارکت اجتماعی جوانان به معنای تعامل جوانان با یکدیگر و درگیر شدن آنان در موضوع‌ها و مسائل اجتماعی است. از این رو تشویق جوانان به تشکیل گروه‌ها و تشکل‌ها، برای ایفای نقش اجتماعی آنان در ت‌گذاری‌های حال و آینده کشور بسیار اهمیت دارند تا از هم اکنون بیاموزند که چگونه زمام امور را در دست گرفته  و مشارکت نهادمند داشته‌باشند. در ایران امروز بیش از دو هزار سازمان مردم نهاد جوانان در حوزه‌های مختلف آسیب‌های اجتماعی، مباحث و مسائل ن، محیط زیست، حوزة اعتقادی و مذهبی، ورزشی، کارآفرینی، هنری و ادبی و . با عنوان سمن فعالیت می‌نمایند. نوزدهم تا بیست و پنجم مرداد ماه هر سال با عنوان هفتة تشکل‌ها و مشارکت اجتماعی زمینه‌ای مناسب را فراهم می‌آورد تا به این مهم بیشتر پرداخته شود و اهمیت آن در توانمندسازی  سازمانهای مردم نهاد برای مشارکت در سرنوشت خود و کشور عزیزمان نمایان‌تر گردد.

در طول تاریخ همواره کسانی بوده‌اند که به شکل فردی تحولاتی در هنر، ادبیات, علم و ت پدید آورده و منشاء خیر در جهان بوده‌ و همواره مورد تکریم هستند. از این نمونه فردوسی به عنوان کسی که در عنفوان جوانی شروع به سرودن شاهنامه کرد و یا بوعلی، سینا و شیخ اشراق و عین‌القضات همدانی از این دسته افراد هستند که نامشان مانا و جاوید مانده است. از این ‌موارد فردی که بگذریم در طول تاریخ به پایمردی گروه‌هایی از جوانان برمی‌خوریم که در قالب فَتیان و جوانمردان تحولات فکری و روحی عظیمی را در پرورش تن و جان به وجود آورده و منشاء تحولات اجتماعی بودند. این تحولات از آنجایی که صبغه دینی و عرفانی آن بیشتر بوده، با گرایش به خانقاه‌ها و زورخانه‌ها نمود اجتماعی پیدا کرده است. این گروه در نهایت به دلیل نفوذ جریانات ی حاکم زمان، تحت‌الشعاع فرمانروایان، داروغه‌ها و شیخان خانقاه‌ها قرار گرفته و به جای به‌دست آوردن دل مردم و نفوذ در قلوب جامعه، بارخاطری بر روان جامعه گشتند. با نگاهی به دوران سلطنت سلاجقه و عصر حافظ، نفوذ این گروه از فتیان در دربارها، نقش ویرانگر این افراد و گروه‌ها بیشتر نمایان می‌شود


عنوان مقاله: نقش هویت‌سازِ زبان فارسی و گسترش آن در توسعة فرهنگی، اجتماعی جوانان

دکتر رضا ترنیان

ارائه شده در دانشگاه دفاع ملی/ آبان 1398

چکیده:

زبان به عنوان اصلی‌ترین راه ارتباطی میان ابنای بشر از دیرباز مورد توجه ادیان،حکمت، ادبیات و ت، قرار داشته است. در کتب مقدس نسبت به آن بسیار سخن رفته است و در ادیان ابراهیمی نقشی ویژه دارد. در عرصة ادب برکسی پوشیده نیست که کار اصلی ادبا با مسئلة زبان است، و در علم ت نیز زبانِ دیپلماسی مهمترین ابزار قبل از به‌ کارگیری اسلحه است؛ زبان فارسی به عنوان زبان رسمی مردم ایران در قانون اساسی مهمترین ابزار توسعه و حکمرانی فرهنگ ایرانشهری بر جهان است. با شناخت ابزارهای این زبان، زمینه‌های توسعه علمی و فنی آن در کنار بومی سازی علوم همگام و هم‌مسیر به پیش خواهد رفت. این مقاله بر آن است تا نقش هویت‌سازِ زبان فارسی را در توسعه و استقلال ایران از دیرباز تاکنون بررسی نماید، و راههای اعتلای فرهنگ و هنر و ادب را در جهان امروز به کمک این زبان  برای مردم به ویژه جوانان که ره‌پویان مسیر توسعه هستند بازتاب بخشد.

کلیدواژه: زبان فارسی، حکمرانی، توسعه، استقلال ی، جوانان


انتشارات روزنه تقدیم می‌کند:

عنوان کتاب: بهرام بیضایی؛ زبان، هویت و قدرت

نویسنده: دکتر رضا ترنیان

 واژگان و نحو در تجلی رفتارهای اجتماعی زبان اهمیت بسیاری دارد. از طریق بررسی زبان و جمله‌ها و جمله ‌واره‌ها، و بندها در کلام می‌توان عناصر متفاوت در یک اثر را بسط داد، و به تجزیه و تحلیل  زبانی و یا نقش اجتماعی آن پرداخت؛ و در توصیف و تفسیر و تبیین یک متن به کار گرفت. با توجه به بررسی متن نمایشنامه‌های بهرام بیضایی، این اثر برآن است تا به کمک واژگان، انسجام نحوی و وجه افعال به جنبه‌هایی از قدرت و هویت و دانش برسد. قدرت و هویت همواره دو مولفة اصلی مباحث اجتماعی است، که از طریق زبان خود را نشان می‌دهند.

 لذت دیدن و خوانش آثار بیضایی از دوران نوجوانانی با من همراه بوده است، از روزی که در دهة شصت خورشیدی با فیلم سینماییشاید وقتی دیگر» بر پردة نقره‌ای شیفتة آثار او شدم، تا زمانی که در اوائل دهة هفتاد مجموعه مقالات در معرفی بهرام بیضایی اثر زاون قوکاسیان یاری‌گرِ من شد، تا آن زمان که یار همراه زندگی‌اَم، همگام و همکلام من -همسرم- را در همین مسیر یافتم، که او شیفته بیضایی بود و ن دلیری همچون تارا و نایی‌جان! با آن روان جسورانة آتنایی و آرتمیسی که دختران پویندة این سرزمین شده‌اند! از آن زمان تاکنون در لحظه‌لحظة پژوهش‌ها و سرودن‌ها، همواره در این اندیشه سیر می‌کنم که بتوانم در نشان دادن زوایه‌ای از تلاش‌های این هنرمند و نویسندة زبان‌ساز سهمی داشته باشم. (بخشی از مقدمه) 

بهرام بیضایی از جمله نویسندگان تاثیرگذار در ادبیات نمایشی و سینمای ایران است. او در نوشته‌هایش از ابتدا بر روی سه محور اسطوره، حماسه و تاریخ تمرکز کرده، و با تلفیق این عناصر آثار متنوعی در ادب معاصر فارسی پدید آورده است. بیضایی همواره به‌ کمک جابه‌‌جایی اساطیر و تداوم آن در متون ادبی و تاریخی کلاسیک فارسی، راوی و آفرینش‌گر نوینی در ادبیات امروز ایران است. او با ایجاد تردید، شک و پرسشگری در آثارش، درنگی در اندیشه‌های ما ایجاد می‌نماید که جای تعمق و بررسی چندین باره دارد. وی ضمن حفظ درون‌مایة آثار کهن ادبی، زبان را در خدمت نگاه اجتماعی امروز درمی‌آورد. این کتاب با تحلیل هشت نمایش‌نامة بهرام بیضایی - به شیوة انتقادی- بر آن است تا بازتابِ واژگان و نحو زبان را در سه الگوی هویت، قدرت و دانش بررسی نموده و با تبیین و تفسیر آن زوایا و لایه‌های تو‌درتوی آثار این نویسنده را به خوانندگان نشان دهد.(از متن پشت جلد)

#نشر_روزنه

#بهرام_بیضایی

#رضا-ترنیان


كه بگذري »

از دست ديو ، غول بيابان که بگذری

با ترس و لرز و خنده پنهان كه بگذري

تا پَهلويِ دريده سهراب ديگري

با رستم از كنار خيابان كه بگذري

گفتي كه منتظر خنجر پدر هستي

 گفتي كه آمدي به خيابان كه بگذري

از آنهمه تراكم وحشي رنگ‌ها

بپا نداي شاهد خندان كه بگذري

پهلو به آيه‌هاي مقدس سپرده‌اي

يك شب پلي در آينه تا آنكه بگذري *»

با دستهاي خالي اين آيه هاي شرم

ديگر نمي شود لب خندان كه بگذري

فردوسي در گزارش اين شاهنامه نيست

از روي متنهاي نمايان كه بگذري

حالا تو هم گره به گره در تدارك از

محمود غزنوي فراوان كه بگذري

 


* مصرعي از بيژن نجدي

 

 

 


 


 
هنر و ادبیات در شهر قزوین مظلوم است  

گفتگو ـ مریم بهبهانی فر

متولد سال 54 است. ناگزیر از کناره‌ی دریاچه کاسپین  راه افتاده کوه‌ها و دشت‌ها و شالیزارها و باغ‌های بادام زمینی را پشت سر گذاشته و رسیده است به قزوین. شهری با پسته‌های ریز و بادام‌های درشت؛ شهری به اصالت آجرهای هزاران ساله‌اش و به اصالت فرهیختگانش از پیش از التدوین تاکنون او که از سال 77 در قزوین زندگی می‌کند و چهار مجموعه شعر در قالب غزل و مثنوی را به چاپ رسانده رضا ترنیان است که گفتگوی رومه ولایت و  از نمونه‌ای سروده‌های  او را با هم می‌خوانیم .
شکوفه‌های نیامده‌ی شالی
نرم خوانه‌های صدای سینه سرخ
شکوفه‌های بادام زمینی
عطر توت تازه بر درخت پیش از میهمانی کرم ابریشم
پنبه پاشی صنوبران
و چه بگویم
بوی مادرم
بوی گل و لای مرزهای بیجار
بوی پنیر دیلمانی و نان سنگک و طعم لوبیای چشم بلبلی
و دیگر چه بگویم
گرباز پدر
رقص زنبیل حصیری شالی
پای پوک و معده ی  آتش گرفته ی پدر
خودش را پدر
و اینها را پدر
 تا نوروز
تا خودش خواهد دید؟
چطور شد که به سرودن  شعر علاقمند شدید؟
ـ از نگاه من  شعر جوششی از درون و فورانی درونی و با ریشه بود که از سال 72 در من به جنبش افتاد و آرام آرام و خوشان خوشان آمد و گاه به طغیانم کشانید و گاه موجب رهایش شد.
دوران کودکی و نوجوانی شما چه تاثیری در کارهای شما دارد؟
ـ کودکی و نوجوانی من همه در کنار رودخانه سپری شد و سپیدرود و باغ‌های بادام و شالیزار و پدر و مادری همراه و صبور.که پسر درس بخوان و همین شد علاقه به کتابخانه و کتابخوانی و یافتن ریشه‌های کهن خود .
از موفقیت‌هایی که تاکنون کسب کرده‌اید؛ برایمان صحبت کنید.
ـ موفقیت برایم رویکردی نسبی است و هرگز در هیچ مرحله‌ای از تکامل وجودی خود، خودم را موفق نمی‌دانم؛ بلکه همواره در حال سعی و کوششم برای یافتن ادراکاتی نو از جهان ادبی و ادبیات جهانی گو اینکه تشویق هم شده باشم و حایز رتبه‌هایی در شعر فارسی. اما مسیر مشخص و آشکار است برای همواره رسیدن
اشعار شما بیشتر در کدام قالب شعری سروده شده‌اند؟
ـ پیشتر غزل و مثنوی بود؛ اما اکنون بیشتر مسیر شعر بی‌وزن را تجربه می‌کنم.
از آثارتان که به چاپ رسیده است؛ برایمان بگویید.
ـ اولین اثر مستقلم در سال 81 بود با عنوان در خیابان‌های پر از نقطه چین» از انتشارات گیله وا.؛ اثر دوم که با عنوان از صیاد ه‌ها و درختان خرما بپرسید» با رویکردی متفاوت در زبان توسط انتشارات آرویچ به جامه‌ی طبع آراسته شد در سال 83 بود.
شما صاحب چهار مجموعه شعر هستید از آثار دیگرتان برایمان بگویید.
ـ اثر سومم با نام کلمات زیر بال کلاغان» در سال 88 توسط نشر اندیشه زرین چاپ شد. اثر چهارم هم با عنوان خورشید بر سنگفرش یکشنبه» که مجموعه آثار سال 88 من هست که در سال 94 توسط انتشارات مرسل چاپ شد. همه این آثار مجموعه شعر هستند. و حداقل چند مجموعه مستقل شعر و پژوهش ادبی دیگر دارم که هنوز به جامه‌ی طبع آراسته نگردیده‌اند که امیدوارم بتوانم در سال‌های آتی به جامعه ادبی ایران تقدیم‌شان کنم.
همیشه بین عنوان و درونمایه ارتباط خاصی وجود دارد؛ عناوین کتاب‌های خود را چگونه انتخاب کردید؟
ـ عنوان‌های آثارم تحت شرایط گفتمان اجتماعی جامعه شکل گرفته و با خوانش آثارم و تطبیق زمانی چاپ آثار می‌توان به خوانشی اجتماعی و فرهنگی از اثر پی برد.
ترنیان به طور مجزا و متفاوت در چاپ کتاب‌هایش چه مشخصه بارز و عنصری را دنبال کرده؟
ـ به شکل بارز می‌توانم بگویم که عنصر اصلی چاپ شعرهایم مساله فرم و زبان در کنار اهمیت قرار دادن عنصر اندیشه است. یعنی آواها و واژگان و نحو در کنار اندیشه، بازتاب زندگی نسل من در بعد از انقلاب هستند. و این امر در همه شاخصه های یک زندگی شرقی که در صدد مدرن شدن هست؛ خود را جلوه گر می کند.
شما در سرودن شعرهایتان تحت تاثیر کدامیک از شاعران کلاسیک و معاصر هستید؟
ـ زبان به عنوان یک عنصر زنده و پویا در هر دوره بر پایه سنن ادبی گذشته خود جلوه ای از حرکت و سبک آفرینی را نشان می‌دهد. در قرن حاضر بزرگانی همچون نیما و شاملو و اخوان و فروغ و حتی سپهری و هوشنگ ایرانی بر نسل امروز تاثیر دارند. در این بین نباید تاثیر هدایت و گلشیری و بهرام بیضایی و ساعدی و جلال آل احمد و محمود دولت آبادی و. را در ساخت زبان شعر در نظر نگرفت. پس آثارم خواه و ناخواه محصول سنن ادبی کلاسیک و امروز هستند. در این میان تجربه زیستی شاعر و فرم سازی های زبانی که تحت تاثیر نحو زبان گیلکی است نیز عامل شکل دهنده زبان شعرم هستند که در نهایت مرا به گفتمان سبکی شعر معاصر پیوند می‌زند.
درچاپ کتاب‌هایتان از چه حمایت‌هایی برخوردار بوده‌اید؟
ـ من تاکنون آثارم را با هزینه شخصی خودم به چاپ رسانده‌ام و از هیچ ارگان و نهادی کمک قابل ارج و درجی دریافت نکرده‌ام؛ اگر هم جایی و یا نهادی وجهی مختصر داده‌اند در ازای دریافت تعدادی اثر از من بوده است. که آن هم شایان ذکر نیست.
به نظر شما شعر سپید توانسته است جای شعر کلاسیک را در کشور پر کند؟
ـ شعر سپید امروزه مورد وثوق جامعه است. این امر در میان اهل کتاب و اهل مطالعه حتی در فضای مجازی هم قابل مشاهده است. اصولا هر قالبی در هر دوره مشتاقان خود را دارد. نفی هر قالب نشانه خوبی برای ادبیات نیست. این جامعه است که به مرور سبکی را می‌پذیرد و یا کنار می‌گذارد.
به نظرترنیان  شعر می تواند در ایجاد نشاط و شادابی در میان مردم و زیبا سازی فضاهای شهری موثر باشد؟
ـ شعر و شهر دو مقوله ی حیاتی برای جامعه ما هست. در اساطیر ما از ورجمکرد» اوستا یاد شده که اشاره به شهری دارد که در آن دروغ و درد وجود نداشته است و آنگاه که جمشید مغرور به خویش شد، عوامل نابودی شهر فراهم گشت. حالا اگر این امر را به شکل یک ارتباط شعر گونه سمبلیک نگاه کنید به خوبی دیده می‌شود که رابطه ی عمیقی میان شعر و شعر وجود دارد. امروزه نیز شهرها به عنوان یک الگوی فرهنگی رابطه مستقیمی با زیست مردم دارد که شعر نیز با توجه به سابقه‌ی قدیم در فرهنگ ایرانی عامل مهمی برای  ترویج این رویکرد در شهرها است.
از جلسات شعری که درآن‌ها شرکت می‌کردید و از شاعرانی که برای شعرخوانی به قزوین می آمدند، خاطره‌ای دارید؟
ـ من جلسات شعری بسیاری در دهه هفتاد و هشتاد شرکت می‌کردم. از کسانی که در جلسات شمال و تهران بیاد دارم و دیدار آنان موجب مسرت اهل شعر نیز بود. مرحوم تیرداد نصری،  مرحوم عمران صلاحی، مرحوم علیشاه مولوی، آقای شمس لنگرودی ، آقای باباچاهی، آقای سید علی صالحی، ناصر وحدتی، مهرداد فلاح و بسیاری دیگر از شاعران هم سن و سالم و جوانترها بودند. جلسات قزوین هم گاه موجب مسرت بود و گاه افسردگی اما روی هم رفته همه بخشی از خاطرات جمعی من  است که در ذهنم تکرار می‌شود.
وضعیت حوزه فرهنگ و ادب و هنر را در استان قزوین چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ـ وضعیت فرهنگ و هنر در قزوین تنها معطوف به ادبیات نمی‌شود. قزوین در این سال‌ها آن طور که جایگاه کهن در فرهنگ و هنر را داشته ندارد. این امر فقط بخش سخت افزاری نیست؛ بلکه به نیروهای خلاق نیز نیاز دارد که توان ساخت الگوی‌های فرهنگی و ساخت سبک در انواع هنرها را داشته باشد. این امرهم میسر نمی‌شود مگر آموزش به نسل تازه. نسل دهه 80 و 90.
گفته می‌شود در قزوین اهمیتی برای اهل ادب و هنر قائل نیستند و اغلب هم اداره ارشاد را مقصر می‌دانند؛ به نظر شما بی‌توجهی به حوزه فرهنگ از کجا نشات می‌گیرد؟ این موضوع را چگونه آسیب‌شناسی می‌کنید.
ـ وضعیت فرهنگ و ادبیات تنها به ارشاد و حوزه هنری مربوط نمی‌شود بلکه سازمان‌های مردم نهاد در دستگاه‌ها، سازمان فرهنگی و ورزشی شهرداری، حوزه هنری، دانشگاه و سایر ارگان‌های فرهنگی نیز بایستی به طور جد به بسط و توسعه هنر و ادبیات بپردازند. از این منظر می‌توان هنر و ادبیات را در شهر قزوین مظلوم دانست؛ چون آنطور که شایسته است به این هنر اصیل و پیشرو پرداخته نشده است و در بلند مدت اگر نگاه جدی نشود؛ جامعه شهری به مرور خالی از عاطفه و احساس می‌شود.
برای پایان دادن به این روند چه باید کرد؟
ـ برای پایان دادن به بحران و آسیب حوزه فرهنگ چاره‌ای جز آشتی شهر و شعر نیست و در  این امر بایستی از همه‌ی پتانسیل‌های خلاق شهر استفاده کرد.
صحبت پایانی شما؟
ـ در پایان از توجه ویژه رومه ولایت به مقوله فرهنگ و ادبیات تشکر می کنم و امید آرامش برای راه پویان این مسیر دارم.
 
دوشنبه 12 تير 1396 04:02:39
 
 


جوانان قزوینی به خواندن ترانه بیشتر گرایش دارند تا شعر

( این گپ و گفت که در صفحه آخر رومه ولایت قزوین مورخه 95/2/5 چاپ شده است برگرفته از مصاحبه من با همشهری ویژه قزوین می باشد.) 

 

یکی از شاعران قزوینی که به تازگی کتاب خورشید بر سنگفرش یکشنبه» را منتشر کرده‌، در مصاحبه‌ای از وضعیت شعر در قزوین سخن گفته است.

رضا ترنیان که متولد شهرستان آستانه اشرفیه است؛ اما سال‌ها در قزوین زندگی کرده و به عنوان شاعر قزوینی شناخته می‌شود در گفتگوی خود با همشهری در پاسخ به سوالی درباره‌ی فضای شعری امروز گفته است: از اول انقلاب تاکنون 42 هزار مجموعه شعری در کشور چاپ شده است، در حالی که در کل تاریخ ادبیات ایران تا پایان قرن 12، معادل 2400 شاعر در تذکره‌ها معرفی شده‌اند. اگر بسامد حضور شعر در اوضاع و احوال امروز کشور را نگاه کنید، می‌بینید که رویکرد مردم به شعرسرایی به عنوان یک تفنن یا حتی در قالب هنری بیشتر شده است. در واقع نیاز به گفتن و گفته شدن زیاد شده و این به خودی خود بد نیست. شاید از این 42 هزار اثری که بعد از انقلاب چاپ شده، تعداد انگشت‌شماری در ذهن مردم بماند. به قول تقی‌الدین کاشی، تذکره‌نویس مطرح دوره صفوی، شاعری ماندگار است که مردم هزار بیت از اشعارش را در ذهنشان داشته باشند.

او در ادامه درباره‌ی اینکه چطور می‌توان یک بیت را در ذهن مخاطب، به طور خاص مخاطب قزوینی به جای گذاشت؛ گفت: این هنر شاعر و نیز اجتماع است که فضای زندگی موجود را بپذیرد و با آن هماهنگ شود. ادبیات امروز قزوین درگیر بحران‌هایی شده که مهم‌ترین آن، کمبود مخاطب برای شعر است، به طوری که خود شاعران هم حاضر نیستند که آثار همدیگر را بخوانند. اغلب نسبت به هم جبهه می‌گیرند و زاویه‌های عجیبی با یکدیگر دارند و به گونه‌ای رو به روی هم قرار گرفته اند. وجه دیگر این مشکل این است که مخاطب امروز که همان مردم قزوین باشند؛ دیگر آنقدر فرصت ندارند که به همه نحله‌های ادبی امروز بپردازند.

او در ادامه، تاثیر شعر سپید را در رواج یک شعر اینگونه توضیح می‌دهد: شما می‌دانید که بعد از شعر سپید، چند شکل شعری نو به وجود آمده و به خصوص پس از انقلاب، قالب‌های بیشتر و اشکال تازه‌تری به ادبیات و شعر فارسی پیشنهاد شده و گروه‌های ادبی به صورت اقماری و جزیره‌وار، بخشی از شعر و ادب را دست گرفته‌اند و هر کدام خود را داعیه‌دار یک مرامنامه می‌دانند و می‌خواهند به این روش اظهار وجود کنند.

اما ترنیان درباره‌ی نقش فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در تثبیت جایگاه سروده در بین مردم معتقد است که  با توجه به ظرفیت‌های فضای مجازی این اتفاق نمی‌تواند بیفتد.

او افزود: شما می‌بینید که اشعاری در شبکه‌های اجتماعی بین مخاطبین فضای مجازی دست به دست می‌شود که اکثراً از آثار مهم کلاسیک و سروده شاعران برجسته معاصرمان هستند، هر چند می‌بینیم که خیلی‌ها بدون بیان منبع از شاعرانی معروف هر شعر و مطلبی می‌گذارند. اگر به اسامی این شعرا دقت کنید، معمولاً از بین شاعران کهن با نام‌های حافظ، سعدی و مولوی و از بین شاعران نو با نام‌هایی مانند سهراب سپهری، مهدی اخوان ثالث و. روبه‌رو می‌شوید و البته در این میان سهم سعدی کمتر است. در حالی که در همین فضای مجازی، شاعران زنده‌ای هستند که آثار برجسته‌ای دارند. اما در مقابل، این مرامنامه‌ها و ابزارهایی که زبان معیار در اختیار همه قرار داده، سبب شده که سهم گفته‌ها زیاد شود و در این میان سروده‌ها گم می‌شوند. مگر این‌که گروه‌های تخصصی شعری وجود داشته باشند و این سروده‌ها را در گروه‌های مجازی خودشان بگذارند که باز در این صورت، گروه‌های مخاطبی جزیره وار تشکیل می‌شوند و این گروه‌ها نمی‌توانند مخاطب عام شعر را وادار به حرکت کنند.

به اعتقاد این شاعر قالب‌هایی پس از سپید به وجود آمده که استقبالی از سوی مخاطبان قزوینی از آنها نشده و حتی جایشان را بین شعرا هم باز نکرده اند: اینها به هر حال زمان می‌برد. مانند شکل‌هایی که در آنها شعر حجم دارد یا فرم‌هایی که در آنها شعر گفتار دارد. فضایی در ادبیات ما به ویژه از دهه 70 به بعد، یعنی بعد از مطرح شدن موضوع زبان شعر از برخی کارگاه‌های شعر بیرون آمد که باعث شد بعد از آن یک نگاه سانتی مانتالیستی(احساساتی‌گری یا احساسات‌گرایی) در ادبیات اتفاق افتد که زبان ادبی و شعری را به زبان معیار و گفتار روزمره نزدیک کند. این عملاً سبب شد که هر کس به خودش این اجازه را بدهد که هر چه را بگوید؛ آن را شعر بنامد و به راحتی مجوز چاپ آثارش را هم بگیرد. نبود سخت‌گیری لازم از سوی اداره‌ی فرهنگ و ارشاد اسلامی در دادن مجوز برای چاپ کتاب‌های شعر، باعث شده که آثار دم دستی زیاد ببینیم. با این وضع نمی‌توانیم بگوییم که مردم قزوین یا هر جای دیگر ایران کدام قالب را بیشتر دوست دارند، با این حال فکر می‌کنم گرایش مردم به خواندن ترانه‌ها بیشتر شده و متاسفانه اغلب جوانان قزوینی به خواندن ترانه‌هایی می‌پردازند که سطح پایینی دارند و در این زمینه کمتر اثر برجسته‌ای می‌بینیم.


يكشنبه 5 ارديبهشت 1395

 


شمالی» هوا هی حالی به حالی می‌شود رعد و برق برق می‌زند که ببارد که ببارد شمالی شده‌ام که باران ببارم نبارم؟! از حل مسائل این هوا تنها تقسیم به نفع من تقسیم کرده‌ام یاران را برای چترهای شکسته‌ی شما تا هرگاه بخواهم رعد و برق را هی بزنم به سمت هوا هوا را هی حالی به حالی بکنم برای شما شمالی شده‌ام که باران ببارم رضا ترنیان/ از مجموعه شعردر خیابانهای پر از نقطه چین»/ 1381/ انتشارات گیله‌وا
بلایای طبیعی و بیماری‌ها در آیینة اسطوره و ادبیات/ poneixjournal.ca دکتر رضا ترنیان/ Phoenixnews.ca (مقاله حاضر در مجله فونیکس کانادا. در مورخه 1399/2/29 چاپ شده است) نزول بلایا و بیماری‌ها در طول حیات بشری با توجه به باورهای عصر جادو، عصر دین و عصر علم اشکال متفاوت پبدا کرده است. اگر بشر عصر جادو بر تن خود نجاسات می‌پاشید تا دیو بیماری به او نزدیک نشود؛ بشر عصر دین با خواندن دعا و اوراد این ممکن را برای خود فراهم آورده، و بشر عصر علم با بهداشت و
نقشْ‌مایه‌های بوم در گفتمان بوم (بازخوانی اسطوره بر نقاشی‌های آرش لاهیجی) نوشتة: دکتر رضا ترنیان/ ماهنامه سخن/ سال چهارم/ شماره 39 کتیبه‌ها و دیوارنگاره‌ها، فرش‌ها و پارچه‌ها، تذهیب و حاشیه‌سازی آثار نفیس مکتوب، از گذشته‌های بسیاردور نقشْ‌مایه‌های اساطیری و نمادی این سرزمین را در طول تاریخ به همراه داشته‌اند. با نگاهی گذرا به موزه‌های ایرانی در پیکرة کوزه‌ها و لباس‌ها و نقش‌ها، زندگی مردم آن روزگار می‌توان دید.
معرفی کتاب بهرام بیضایی، زبان، هویت و قدرت» اثر دکتر رضا ترنیان در سایت موسسه گسترش، فرهنگ و مطالعات کتاب بهرام بیضایی: زبان، هویت و قدرت اثری است از دکتر رضا ترنیان به چاپ انتشارات روزنه. این کتاب، تحلیلی انتقادی دارد بر هشت نمایش نامه بهرام بیضایی که از نویسندگان تاثیرگذار و صاحب سبک ایرانی در شاخه ادبیات نمایشی با آثاری تامل برانگیز و قدرتمند است. او با محوریت اسطوره، حماسه و تاریخ می نویسد و ذهن مخاطب را با آثاری لایه لایه و چند بعدی به چالش می کشاند.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها